چکیده
این نوشته می کوشد به برخی از مبانی که عمل سیاسی امام علی در زمان حکومت با تکیه بر آنها صورت می- گرفت بپردازد که پیوند سیاست امام با اخلاق وتقدم اخلاق درسیاست، همراهی حق وتکلیف، برتری حقیقت برمصلحت ،ونفی استبداد وخود رایی واجرای عدالت برمبنای علمی وعقلانی وجامع، مقابله با زیاده خواهان سیاستمداران فاسد ودینداران متحجر،ازجمله آنهاست
کلیدواژه : دوره خلافت ، برتری حقیقت ، حقوق مردم ، نفی استبداد ، اخلاق گرایی ، عدالت عالمانه ، مقابله با تحجر
روش های برخوردامام باسیاست وقدرت که برگرفته از مبانی سیا سی ایشان است طبق ادوار عمر مبارک ایشان به سه برهه تقسیم میشود دوره خلفا زمان انتقال قدرت ودوره زمامداری امام در این نوشته بعداز نگاه گذرا به دو مقطع ابتدایی به دوره مهم که خلافت وحکومت امام است می پردازیم وسیاست ایشان را در عصر قدرت امام بررسی می کنیم
بعداز جریان سقیفه حضرت سیاست صبر را در پیش می گیرد وبرای مصالح امت اسلامی با تلخی تمام سکوت می کند که فرمود
فَرَاءَیْتُ اءَنَّ الصَّبْرَ عَلى هاتا اءَحْجى فَصَبْرَتُ وَ فِى الُعَیْنِ قَذىً، وَ فِى الْحَلْقِ شَجا، اءَرى تُراثىِ نَهْب
. دیدم ، که شکیبایى در آن حالت خردمندانه تر است و من طریق شکیبایى گزیدم ، در حالى که ، همانند کسى بودم که خاشاک به چشمش رفته ، و استخوان در گلویش مانده باشد. مى دیدم ، که میراث من به غارت مى رود.
(نهج البلاغه خطبه 3)
وپس از قتل عثمان وهجوم مردم برای بیعت با امام وقتی حضرت با اصرار آنها روبرو شدخلافت را پذیرفت
اءَما وَ الَّذِى فَلَقَ الحَبَّهَ، وَ بَرَاءَ النَّسَمَهَ لَوْ لا حُضُورُ الْحاضِرِ وَ قِیامُ الْحُجَّهِ بِوُجُودِ النّاصِرِ، وَ ما اءَخَذَ اللّهُ عَلَى الْعُلَماءِ اءَنْ لا یُقارُّوا عَلى کِظَّهَ ظالِم وَ لا سَغَبِ مَظلُومٍ لاْلَقْیْتُ حَبْلَها عَلى غارِبها وَ لَسَقَیْتُ آخِرَها بِکَاءْسِ اءوَّلِها، وَ لالْفَیْتُمْ دُنْیاکُمْ هذِهِ اءَزْهَدَ عِنْدى مِنْ عَفْطَهِ عَنْزٍ.
بدانید. سوگند به کسى که دانه را شکافته و جانداران را آفریده ، که اگر انبوه آن جماعت نمى بود، یا گرد آمدن یاران حجت را بر من تمام نمى کرد و خدا از عالمان پیمان نگرفته بود که در برابر شکمبارگى ستمکاران و گرسنگى ستمکشان خاموشى نگزینند، افسارش را بر گردنش مى افکندم و رهایش مى کردم و در پایان با آن همان مى کردم که در آغاز کرده بودم . و مى دیدید که دنیاى شما در نزد من از عطسه ماده بزى هم کم ارج تر است .
( نهج البلاغه خطبه 3)
بنابراین حضرت با وجود زمینه مقبولیت مردمی تکلیف الهی خود می داند که خلافت را بپذیرد لذا می شود گفت مبنای پذیرش امام تحقق تکلیف الهی است که با حضور وهمراهی مردم میسر میشود
دوره خلافت امام
امام بعداز به عهد گرفتن خلافت روشهای منحصر به فردی را در پیش می گیرد که نشان می د هد سیاست علی (ع) بر استوانه هایی استوار است که نه با حکومت شاهان ومستبدان قابل قیاس است نه با حکومت مدعیان دین وزعامت مومنان در حکومت امام معنویت وعدالت در کنار حقوق مردم لحاظ می شود ودر واقع حق وتکلیف باهم هستند در سیاست امام حقیقت تقدم بر مصلحت دارد وقدرت پیوند نا گسستنی با اخلاق دارد ورسیدن به قدرت وحفظ آن با هر وسیله وبه هر شکل صورت نمی گیرد وسیاست تابع اخلاق است به عنوان مثال امام در جریان شورا نظر عبدالرحمن بن عوف را در عمل به سیره شیخین رد می کند در حالی که در دید سیاسی صرف حضرت می توانست در ان جلسه به ظاهر با شرط موافقت کند وبعداز به قدرت رسیدن نظر خود را اعمال کند اما این با روح والای اخلاص واخلاق گرای امام نا سازگار است وامام حاضر نیست به خاطر هدفی ولو مقدس که همان پیاده کردن احکام الهی است از راه غیر اخلاقی برود
خصوصیت دیگر حکومت امام همراهی عدالت با عقل وعلم است وبعد دیگر دوری از روحیه استبداد وبرتر دیدن خود از نقد وانتقاد است
بعد از این اشاره اجمالی به تفصیل موارد مطرح شده با استناد به بیانات ورفتار امام می پردازیم
1-برتری حقیقت وعدالت برمصلحت ومنفعت
با آن که امام در دوره خلفا به اجبار تن به مصلحت می دهد اما در زمان قدرت حقیقت مداراست واز نظر امام حکومت فقط درصورت اقامه حق دارای ارزش است که فرمود وَ اللَّهِ لَهِیَ اءَحَبُّ إِلَیَّ مِنْ إِمْرَتِکُمْ إ لا اءَنْ اءُقِیمَ حَقّا اءَوْ اءَدْفَعَ بَاطِلاً.
هنگامى که به نبرد مردم بصره مى رفت ، عبد الله بن عباس گوید که در (ذوقار) بر امیرالمؤ منین (ع ) درآمدم . کفشش را وصله مى زد. مرا گفت : این کفش به چند مى ارزد گفتم هیچ
. گفت : به خدا سوگند، که من این کفش را از حکومت شما بیشتر دوست دارم ، مگر آنکه در این حکومت حقى را برپاى دارم یا باطلى را برافکنم (نهج البلاغه خطبه 33)
وراضی نمی شود عدالت را به خاطر برخی ملاحظات سیاسی نادیده بگیرد ودر این جا به دونمونه بارز اشاره می کنیم
الف –تقسیم بیت المال به نحو عادلانه ومحروم کردن اشخاص متنفذ از زیاده خواهی با آن که می شد فهمید که این برخورد عادلانه آنها را به مقابله با حکومت می کشاند که چنین هم شد وجنگ جمل از این روی بر امام تحمیل شد
ب-کنار زدن افراد فاسد از پست های حساس با آنکه باز مخالفت ودرگیری آنها قابل پیش بینی بود که جنگ صفین نتیجه همین کنار نیامدن امام با معاویه بود
بنابر این امام اگر طبق برخی مصالح با این افراد مماشات می کرد آن جنگ های خونین بر امام تحمیل نمی شد ولی فرق علی (ع)با دیگران در همین حق مداری هاست
2- توجه به حق انسان ومخالف
با آن که امام در جامعه دینی وبا نام دین حاکم گشته است اما در کنار عمل به تکلیف از حقوق غافل نیست قوق کسانی که بااو وغالب
نویسندگان وبلاگ : حسین پسندیده[1] مرتضی جعفر پور برزکی[1] سید جواد حسینی شیجانی[1] محمود رضا رضایی نژادیان[0] مرتضی زارعی[15] علی رضا زکی زاده رنانی[0] حسین سروش[0] ابوالفضل فتحی[0] حسین مویدی[0] سید رضا هاشمی گلپایگانی[0] محسن کاظمی[0] |